گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 44
نامهاي از یک موعودي...








به نام خداوند بزرگ و مهربان سلام بر موعودیان عزیز! این جانب، غلام آقا امام زمان(عج)، ... مربی قرآن دارالقرآن المهدي(عج)
و سازمان تبلیغات اسلامی شهرستان تالش هستم. نشریۀ موعود را از طریق کتابخانۀ شهرمان تهیه میکنم و با تمام وجودم، همۀ
کلمات آنرا با جان و دل میخوانم. مطالب آنرا از بس تکرار میکنم که شاید باورتان نشود امّا همۀ آن را از بَر میشوم. شیعۀ راه
علیام و عاشق آقا؛ راستش هروقت نام مبارك ایشان را میشنوم، غوغایی در دلم ایجاد میشود که به زبان نمیشود آورد. نام
مهدي موعود، با خود اشک چشمانم را به همراه دارد. درست است که شهرمان از شما موعودیان دور است امّا باور کنید لحظه
لحظۀ افکارم در انتظار چاپ شمارة جدید موعود است. مسابقۀ عید ولایت نیز بهانهاي شد براي نامه نوشتن من و خدا را به خاطر
این فرصت شاکرم. دیر زمانی بود که عاشق و دلباختۀ بیحد و اندازة جمکران بودم تا اینکه خدا خواست و من لیاقت زیارت این
مسجد را پیدا کردم. نمیدانید آن روز که من به اتفاق یکی از دوستانم با مادر و خواهر بزرگترش به سمت جمکران در حرکت
بودیم من چه حالی داشتم، غم غربت و دوري از خانوادهام و آرزوي بودن یکی از آنها در آن لحظه در کنارم از یک طرف و
شادي زیارت آقا در صحن مقدّس جمکران از طرف دیگر، در من احساسی بهوجود آورده بود که فقط اشکهایم میتوانستند
شهادت دهند که در من چه میگذشت. آن لحظه که گنبد فیروزهایش را دیدم، تمام عقدههاي چندین سالهام شکست. باور کنید
آقاجان! به زیارتت آمدهام، با دلی پفر؛ آقاجان مهدي موعود! به تو » . ندانستم قدمهایم را چگونه برداشتم تا به دروازة مسجد رسیدم
با خود، این حرفها را زمزمه .« محتاجم امّا نه مثل کسانی که خواهشهاي نفسانیشان را گریه میکنند و بخشش گناه را فریاد
میکردم و به مسجد نزدیکتر میشدم. اما هرچه نیاز داشتم، همه فراموشم شد. من بودم و یک دنیا دلواپسی که نکند روزي آقا
بیاید و مرا در خیل سپاهیان خودش جاي ندهد. امّا موعودیان مهربان، میدانستم و حس میکردم که آقا هرلحظه در کنارم است.
هنگام خواندن نماز زیارت آقا، بارها و بارها، بزرگواري آقا به چشمم میآمد با هر انداختن دانۀ تسبیح، یک لغزش از لغزشهاي
زندگیام را توبه میکردم و بعداز آن براي فرج آقا دعا میکردم. آري من بودم و یک دنیا حرف، چاه جمکران مرا یاد تنهاییهاي
علی میانداخت، دوست داشتم من هم در تنهاییهاي آقا شریک باشم، عریضۀ خود را با روباند سبزم مزین کرده و به چاه جمکران
انداختم وقتی به اطرافم نگاه کردم دیدم شب شده و مادر دوستم به من اشاره کرد که دیر شده، باید برویم. امّا خیلیها آنجا، در
حیاط جمکران نشسته بودند. خانوادگی، زوجهاي جوان، من هم دوست داشتم حالا که یک بار خدا قسمت من کرده لااقل شب را
تا صبح مثل بقیه در حیاط بنشینم و دعاي فرج بخوانم. اما چه کنم که من مجبور بودم که با دوستم و مادرش و خواهرش به
خانهشان برگردیم. ما رفتیم، اما دلم آنجا ماند. تا صبح در خانۀ دوستم، دور از نظر آنان گریستم. از خدا خواستم که به حق آقا،
سال دیگر مرا با پدر یا مادرم یا کسی که حرف مرا قبول کند، به زیارت آقا بطلبد.
به دنبال دستهاي تو میگردم...
سهیلا صلاحی اصفهانی من به دنبال دستهاي تو میگردم که نمیدانم در کجاي تاریخ گمشان کردهام. چه میگویم! اصلًا تاریخ
خود ماجراي گم کردن دستهاي توست £. مردي میگفت در انبوه سوداگران دین و دنیا، تازه واردي آمده از گونهاي دیگر
که خدا را با هیچ چیز تعویض نمیکند حتی خورشید و ماه؛ و من به دنبال دستهاي تو میگردم تا دانههاي اشک را از گونههایش
صفحه 60 از 67
بزداید £. دیروز در پس کوچهاي تنگ مردي را دیدم که از گرسنگی مرد، مسکینی چشم به راه لقمهاي نان بود، یتیمی در حسرت
دانهاي خرما؛ و من به دنبال دستهاي تو میگردم تا برکت را مهربانانه تقدیمشان کند £. در هیاهوي افزونخواهی رنگ رنگ
دنیا، آنجا که مدعیان دروغین آخرت سست شدند و از پاي افتادند؛ من به دنبال دستهاي تو میگردم تا خردترین متاع ناچیز این
جهانی را نیز تنها به بهاي لبخندي و رضایتی، پس زند £. در شور و شادي جشن و پایکوبی، واماندهاي به التماس، نگاهش بر
پیراهن تو خیره مانده؛ و من به دنبال دستهاي تو میگردم تا جامۀ کهنه خود را طلب کند £. در غریبستان ولایت، آنجا که خشم و
سکوت دست در دست هم دادهاند، کسی سر در چاه برده و تنهاییاش را زار می گرید؛ و من به دنبال دستهاي تو میگردم تا
میخواهند؛ من به دنبال « خود » میگویند و براي « خود » آرامف شانههاي رنجدیده او باشد £. در ازدحام طالبان بهشت که از
به دعا بلند شود £. در شلوغی و روزمرهگی کار و خستگی و خستگی کار؛ من به دنبال « دیگري » دستهاي تو میگردم تا براي
دستهاي تو میگردم تا تکبیر و تسبیح را شماره کند و نیرو و نشاطی دوباره به افسردگان خسته ببخشد £. در ماتم وحدت و
مصیبت تفرقه که پایانش هفتاد و دو ملت شدن جمعیت است؛ من به دنبال دستهاي تو میگردم تا مشتی خاك برچشمان خود نهد
و از مصائب بزرگ یاد کند £. در دفاع شکوهمندانه از حیثیت حق؛ من به دنبال دستهاي تو میگردم تا اجازه ندهد هیچ مردي به
اسارت نامردان روزگار گرفتار آید £. در غوغاي شعارهاي فریبنده و وعده هاي بیعمل؛ من به دنبال دستهاي تو میگردم تا
پوستین وارونه دین را سلامت کند و از نو بر بالاي راستی بپوشاند £. در بازي تجاوزگرانه زورمندف زردار و غفلت و سهلانگاري
خاموشانف بی دست و پا؛ من به دنبال دستهاي تو میگردم تا سرمایه غصب شده خود را باز پس گیرد ... £. من به دنبال
دستهاي تو میگردم که نمیدانم در کجاي تاریخ گمشان کردهام. چه میگویم! اصلًا تاریخ خود ماجراي گم کردن دستهاي
توست.
شعر و ادب
بانگ سکوت اي داستان زلف تو از شب درازتر وز آفتاب، مهر رخت دلنوازتر حسرت نشین برق نگاهت، دو عالماند تو، از جهان و
هرچه در آن، بینیازتر آن کس که بوسه زد به زمین، پیش پاي تو، گردیده ز آسمان به یقین، سرفرازتر پروانهوار، ز آتش غم
جانگدازتر ،« یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب کز هر زبان که میشنوم » ؟ شعلهور شدي در بزم عشق، کیست ز تو پاکبازتر
آن شب که چرخ، حرمت آل عبا شکست، پشت زمین و پایۀ عرش خدا شکست وقتی خداي، چرخ بلنداختر آفرید، آن را به نام
نامی پیغمبر آفرید ارکان آسمان و زمین متصل نبود تا حق به نور حکمت خود حیدر آفرید این دو، دلیل خلقت افلاك و کردگار
این هر دو را به میمنت کوثر آفرید تا جلوه کرد لطف خداوند در وجود، آفاق را ز پرتو این گوهر آفرید گویا دمی که نقش جهان
را رقم زدند، دلهاي عاشقان، همه غمپرور آفرید آتش چگونه تاخت برآن خانهاي که بود، حصن امان عالم و سرچشمۀ وجود؟
بانگ سکوت در دل شب بیصدا شکست وز آن دل تمامی آیینهها شکست تا رد پاي کینه بر آن کوچهها شکفت، گلهاي بوستان
فدك زیر پا شکست افروختند آتش تزویر و در میان بغض غدیر، از عطش کربلا شکست بر زخم بیکسی، در و دیوار میگریست
وقتی که سرو قامت خیرالنسا شکست افسوس بسته در غل و زنجیر صبر بود ورنه حریم فاتح خیبر کجا شکست؟ روزي که نیلگون،
رخ زیباي ماه شد، چشمان کودکان علی، پر ز آه شد اندوه، میهمان دل و جان زینب است اشک یتیمی آیت چشمان زینب است
حزن غریبی آه! برایش چه زود بود این ابتداي غصۀ پنهان زینب است زین پس مدار حادثه، آستان اوست ز امروز صبر، دست به
دامان زینب است از چیست، رنج جمله جهان را به دوش برد وقتی جهان تمام به فرمان زینب است؟ آري چراغ کرب و بلا تابناك
ماند زیرا که روشن از رخ رخشان زینب است حجب و حیاي فاطمه در اوست منجلی میراثدار صبر و شکیبایی علی در قلب چاه
ریخت چو دریاي آه را، افروخت از مصیبت خود جان چاه را نالید با ترنم غمناك ماهتاب سیراب کرد ز اشک روان سجدهگاه را
صفحه 61 از 67
آخر چرا به گوشۀ عزلت نشسته است؟ آن کاو ز مهر اوست درخشش، پگاه را کاش از شراره آه جگرسوز، میگداخت یاران
سستف تیرهدلف نیمه راه را برگوش نخلهاي حزین باد میسرود: در خاك چون نهفت علی، جسم ماه را؟ عالم تمام از غم حیدر
در اضطرار او چشم بر اشارت حق، غرق انتظار خورشید من بتاب که شب دیر مانده است بر پاي صبح، تاول زنجیر مانده است در
انعکاس زخمۀ جانسوز تیرگی، مهتاب نیز بیتو زمینگیر مانده است فریادهاي شکوه، به جایی نبرد راه تنها مجال نالۀ شبگیر مانده
است تردیدها هرآینه تکثیر میشوند این درد را پس از تو، چه تدبیر مانده است؟ وقتی هنوز بر سر تزویر ماندهایم عذري براي این
همه تقصیر مانده است؟ ما را اگرچه مهر تو در دل تمام نیست بی آرزوي روي تو جان را دوام نیست... محمد نیکخواه منفرد
فردایی دیگر کوچههاي شهر ما ویران نمیماند عزیز کار و بار عشق، بیسامان نمیماند عزیز خواهش سر شاخههاي بیرمق گل
میکند آفتاب اینگونه سرگردان نمیماند عزیز تا قیامت آسمان، این انزواي بیکران چشم، بر قفل در زندان نمیماند عزیز گرگها
روزي از آبادي فراري میشوند حسرت نی بر لب چوپان نمیماند عزیز روح این ابر سترون مهد باران میشود آسمان شرمندة
ریحان نمیماند عزیز یک نفر گل میکند با جنگلی در کوله بار نارون تنهاي کوهستان نمیماند عزیز یک نفر فردا زمین را نور
باران میکند مهدي ما تا ابد پنهان نمیماند عزیز رضا گرامی شیراز غزل اي آنکه توئی جامع اوصاف حمیده نه چشم چو تو دیده
و نه گوش شنیده زلفین تو زنجیر و دو ابروي تو شمشیر این کشته بسی دارد و آن بند کشیده گویند اگر صورت تو ماه زمین است
نور رخ تو از چه به افلاك رسیده سلطان سلاطین و شاهنشه خوبان چشمی چون تو اندر همه آفاق ندیده یارب گذرد باد بهار از
طرف باغ یا شمّ وصال از طرف یار رسیده یارب چه شود گر گذرد این شب هجران تا صبح وصالش زند از شرق سپیده خوانند تو
مهر و محبّت امید که بازآیدش آن جان رمیده « مدنی » را یوسف کنعان و بدیدم یوسف ز غمت جامه براندام دریده اي یار نما با
مرحوم آیتالله العظمی مدنی کاشانی (قدسسرّه) بریز آب روان هوا گرفته، زمین زار زار میگرید در ازدحام خزان یک بهار
میگرید وزیده در همۀ شهر روح حیله و مکر و شهر مضطرب و شرمسار میگرید تمام کوچه پر از فصل تلخ نامردي است و خانهام
مَرد خانه « بریز آب روان » که به غمها دچار ... میگرید درون خانه، گلی غسل داده خواهد شد زمین، زمان، همه روزگار میگرید
میگوید و آب مهریهاش بیگدار میگرید و دست میبرد آرام، زیر پیراهن (نگاه دخترکی بیقرار میگرید) و دست میکشد
خون ز غریبی یار میگرید) ... « سینه » خون تازه میبیند (که « بریز آب روان » آرم روي دست گلاش و از تورّم دست بهار میگرید
و سر به شانه دیوار میگذارد مَرد تمام هستی پروردگار میگرید امیر اکبرزاده
اعتراف صهیونیستها به توطئه براي تخریب مسجدالاقصی
از نوار غزه « اسرائیل » رامالله مرکز اطلاعرسانی فلسطین با شدت گرفتن بحث و مناقشه دربارة اجراي طرح عقبنشینی یک جانبه
که آریل شارون نخستوزیر رژیم صهیونیستی آنرا مطرح ساخت، تلاشهاي راستگرایان افراطی یهود براي مقابله و مخالفت با
به ویژه بخش امنیت داخلی این رژیم را « تلآویو » این طرح، به اوج خود رسید. مخالفتها آنقدر زیاد بود که سازمانهاي امنیتی
مجبور ساخت تا تخریب مسجدالاقصی را امري حتمی و اجتنابناپذیر اعلام کنند.!!! یک روزنامه عبري زبان اخیرا در گزارش خود
وزیر آموزش و « لیمور لیفنات » برادر خانم « نوعم لیفنات » ، نوشت که مسجدالاقصی در آستانه نابودي قرار دارد. از سوي دیگر
پرورش رژیم صهیونیستی اظهارداشت که وي کاملاً مایل به تخریب مسجدالاقصی و تأسیس معبد موهوم به جاي آن است. وي
تأکید کرد که صهیونیستها سه هزار سال است که در رؤیاي تخریب این مسجد به سر میبرند. از سوي دیگر وزارت امور خارجه
نایب رئیس « کمال خطیب » آمریکا از آغاز هفته جاري به اتباع خود هشدار داد که به زیارت مسجدالاقصی نروند. در این میان
را مسئول هرگونه تجاوز به حریم این مسجد دانسته و تأکید کرد که تنها دانستن تصمیمات اتخاذ « تلآویو » ، جنبش اسلامی فلسطین
این مسئولیت را از گردن آنان ساقط نمیکند. تخریب مسجدالاقصی بهزمان بستگی دارد « اسرائیل » شده در سازمانهاي رسمی
صفحه 62 از 67
در گزارش سیاسی خود مخالفت محافظهکاران یهودي با طرح خروج « یدیعوت آهارانوت » از نویسندگان روزنامه « آلکس فیشمان »
از غزه و ارتباط آن با افزایش احتمال تخریب به مسجدالاقصی را شرح میدهد. این نویسنده به نقل از مقامات امنیتی رژیم « اسرائیل »
صهیونیستی میگوید: تجاوز به بیتالمقدس مرحله تئوري خود را پشت سر گذاشته است و اکنون مهم آن است که بدانیم این اقدام
که وابسته به احزاب و گروههاي افراطی « شاباك » چه وقت و چگونه عملی خواهد شد. سازمانهاي امنیتی رژیم صهیونیستی به ویژه
و سري یهودیان هستند، اخیراً با نگرانی اظهار داشتهاند: دیگر تهدیدات لفظی براي تخریب مسجدالاقصی پایان یافته است و این
تهدیدات میرود که جنبه عملی پیدا کند. تخریب مسجدالاقصی با وجود هشدارها و تهدیدهاي گوناگون هنوز به مرحله اجرا
نرسیده است و این تهدیدات توجیهی براي بازداشت افراد باقی نگذاشته است. زمان به سرعت میگذرد و هر لحظه که به پایان
مرحله جداسازي نزدیک میشویم بالا رفتن از دیوار خطر، تند و سریعتر میشود. برخی یهودیان به جد درباره پاکسازي معبد و
تبدیل جهان اسلام به یک ویرانه و جلوگیري از اجراي طرح عقبنشینی یک جانبه از غزه و سازش بر سر زمینهاي اسرائیلی تلاش
و برنامهریزي میکنند. از تصمیم تا اجرا راهی نمانده است. آنها وقت زیادي ندارند. طرح جداسازي، تصمیمی بسیار حساس براي
دستگاههاي امنیتی است. به زودي از سوي گروههاي توطئهگر تصمیمی براي حمله اتخاذ خواهد شد. این آخرین فرصت تغییر
وضعیت براي آنها است. شمارش معکوس براي دستگاههاي خنثیکننده آغاز شده است. بمب ساعتی در آستانه انفجار قرار دارد.
عملیات در بیتالمقدس حتماً جالب خواهد بود، این عملیات همه معادلات را اساساً تغییر میدهد. این گزارش همچنین میافزاید:
تهدید دیگري که سازمانهاي امنیتی با آن روبرو هستند عملیاتی مشابه عملیات باروخ گلدشتاین یعنی تخریب یک پایگاه اسلامی
به واسطه بمب یا عملیات انتحاري یک یهودي است. اینگونه عملیات احتمالًا وضعیت را تغییر خواهد داد. با این وجود سازمانهاي
اطلاعاتی و جاسوسی دو هدف اصلی را دنبال میکنند: 1. ایجاد معبد موهوم؛ 2. حفظ قدرت شارون. فیشمان در ادامه گزارش خود
رئیس مکتب فکري یهود که در ماه مه 2003 « یهودا کرویزر » اظهار داشت: براي درك بهتر آنچه گفته میشود باید به بیانیه خاخام
به اذن خداوند « کاخ » بدون کمترین شک و تردید دولت حقیقی یهود وابسته به جنبش » : منتشر شد خوب دقت کنیم. وي میگوید
فرماندهان شاباك بر این باورند که چنین .« ریشههاي شرارت را نابود کرده و غربا و مساجد را از معبد سلیمان بیرون خواهد کرد
هرچند که خاخامها و گروههاي افراطی یهود داراي یک » : اظهاراتی بسیار خطرناك است. یکی از این فرماندهان میگوید
فرماندهی عملیاتی مانند سازمان سري یهود در دهه هشتاد میلادي نیستند، اما میان آنان ائتلاف و همبستگی موقت، نامعلوم و
دستگاههاي امنیتی تلآویو «. غیرقانونی وجود دارد. موضع آنان در برابر فلسطینیان این است که آنان زمینهایشان را به یغما بردهاند
معتقدند که تهدید از ناحیه اجراي برنامهها و عملیات سازمانهاي مخفی سرمیزند و آنان با کار خود تمامی ارتش این رژیم و
فلسطینیان و حتی جهانیان را به خود مشغول کردهاند. در این میان تخریب مسجدالاقصی واکنشهاي شدیدتري را در پی خواهد
را که از گروههاي بسیار مشکلساز بوده و در سالهاي اخیر « گروه جوانان کوهستان » داشت. دستگاههاي امنیتی نیز فعالیتهاي
بسیار پیشرفت کرده و به عامل اصلی تهدید تبدیل شده است، انکار نمیکنند. اعضاي این گروه تقریباً هزار نفر است و در مناطق
آلیکس فیشمان در «. دور افتاده کرانه باختري زندگی میکنند. آنها تمامی طرحهاي ضد فلسطینی را از آن منطقه به اجرا میرسانند
در « بات عاین » مشهورترین عملیات تروریستی این مجموعه توسط یک تیم سري موسوم به » : این گزارش سیاسی خود مینویسد
در « طور » آوریل 2002 انجام گرفت. در این عملیات یک خودروي بمبگزاري شده در نزدیکی یک مدرسه فلسطینی در محله
بیتالمقدس منفجر شد. تیم سري مذکور در یک اقدام خونین به سوي مردم از جمله بسیاري از کودکان تیراندازي کردن آنان در
وي در ادامه افزوده است: «. حمله خود هیچ چراغ قرمزي را لحاظ نمیکردند. تنها هدف آنان تغییر وضعیت سیاسی موجود بود
سکنی گزیدهاند عامل تهدید اصلی وقوع عملیات « کمربند سبز » و خاخامهاي یهودي که در دو طرف « جوانان کوهستان » گروه
و « یهودا » تروریستی یهود هستند. با این وجود بیشتر اعضاي این سازمانهاي تروریستی تاکنون به بازداشتگاه تروریستی یهود در
صفحه 63 از 67
شده است، نرفتهاند. تعداد کمی از آنان محکوم شدند و « شاحر زلیغر » که متهم به عضو شدن در سازمان تروریستی مشهور « سامره »
در سال 2003 به همراه هشت بسته انفجاري دستگیر شدند. سازمانهاي امنیتی تنها به « ماتی شافو » و « ایتسیک باس » دو تن به نامهاي
بودهاند. تخریب الاقصی یک دستور توراتی است یکی از دلایل آشکار « کوه یخی » این اکتفا کردند که این دو نفر از اعضاي
افزایش خطر تخریب مسجدالاقصی و نیز ارتباط آن با مسأله عقبنشینی یک جانبه از نوار غزه افزایش اظهارات علنی اعضاي
سازمانهاي شهركنشینان یهودي است. سازمانهایی که اگرچه بسیار افراطی هستند، اما هرگز از ابراز مواضع یا اهداف شوم خود
یعنی تخریب مسجدالاقصی و احداث معبد کذایی سوم ابایی ندارد. در این میان ارتباط مستقیم و قوي میان فعالان یهودي در دو
از « لیمور لیفنات » برادر « نوعم لیفنات » . مسأله کاملًا مشهود است: 1. مخالفت با عقبنشینی از غزه؛ 2. تجاوز به حریم مسجدالاقصی
از روزنامهنگاران صهیونیستی درباره « یوفان قرنی » . محافظهکاران تندروي یهودي است که با طرح عقبنشینی شارون مخالفت کرد
وي میگوید: نوعم لیفنات رؤیاي تخریب بیتالمقدس را در سرمیپروراند. قرنی در مصاحبهاي طولانی با لیفنات به شرح موضع او
در برابر مسجدالاقصی پرداخته و از قول وي نقل میکند که: لیفنات تخریب این مسجد مقدس و ساخت معبد موهوم را امري واجب
مسجد الاقصی فراهم میشد، اما نه از ناحیه « قبه الصخره » میداند. نوعم لیفنات میگوید: چه خوب بود اگر شرایط براي تخریب
فنی و نه سیاسی آمادگی چنین کاري را نداریم. وي در ادامه سخنان خود میافزاید: اگر روزي در ملت یهود یک تحول فکري رخ
دهد، آنان به سرعت به سوي قبه الصخره رفته و آن را در آسمان منفجر خواهند کرد. قرنی همچنین به نقل از لیفنات خاطرنشان
ساخت که وي مدعی شد که در هیچ سازمان سري که براي تخریب مسجد الاقصی تلاش میکنید عضو نشده است. از منظر لیفنات
تخریب این مسجد اساساٌ هیچ مانعی ندارد. وي در اینباره میگوید: تخریب مسجدالاقصی در وضعیت سیاسی کنونی عملی
باید آنجا قرار بگیرد؟ پاسخ میدهم هرگز، بلکه معبد کذایی باید در آن مکان « قبه الصخره » نخواهد شد. اگر پرسیده شود که آیا
قرار بگیرید؛ زیرا این مسأله آرمان و آرزوي ملت یهود و دستور تورات است. یهودیان از سه هزار سال پیش در اندیشه بازسازي
معبد سلیمان به سرمیبردند. لیفنات همچنین اظهار داشت: در آن مکان معبدي وجود داشت و اینک در همان مکان معبد سوم نیز
نابود شدنی است و نباید در آنجا قرار بگیرد. این شخصیت تروریستی در پایان سخنان « قبهالصخره » قرار خواهد گرفت و بدون شک
خود چنین میگوید: مسلم است که روزي فرا میرسد که ملت یهود از خواب خود بیدار شده و خواهند گفت که چرا
مسجدالاقصی در این مکان ساخته شده است. اي یهودیان! برخیزید و معبد سلیمان را بسازید در این لحظه است که تمامی
بولدوزرها براي تخریب این مسجد به حرکت درمیآیند. اگر بولدوزرها نتوانند این کار را انجام دهند تجهیزات پیشرفته جنگی این
کار را خواهد کرد. گویا مقصود این تروریست از تجهیزات پیشرفته جنگی همان حمله هوایی، موشکی و یا تخریب به وسیله
بمبها است. مسجدالاقصی در خطر است در این راستا کمال خطیب در تشریح این گزارش اعلام کرد که بدیهی است که
اظهارات مقامات بلند پایه رژیم صهیونیستی و گزارشهاي مطبوعات مبنی بر احتمال وقوع تجاوز و بیحرمتی به مسجدالاقصی
همگی نشانگر این هستند که فاجعهاي در راه بوده و این جنایت به زودي به واقعیت خواهد پیوست. خطیب در ادامه افزود: ما
مسلمانان از این اظهارات شگفتزده نیستیم، چرا که در گذشته پیوسته نسبت به وقوع این حادثه هشدار دادهایم و اینک باید پرسیده
شود آیا مسجدالاقصی تخریب خواهد شد یا خیر؟ باید گفت که آري این امر حتمی و غیرقابل تردید است. باید پرسید که این امر
چه وقت به وقوع میپیوندد؟ اظهارات و تهدیدات مقامات صهیونیستی مسئولیت را از گردن آنان ساقط نمیکند و هر سازمان یا
نهادي که به نحوي در این مورد سخن گفته، اما براي جلوگیري از تجاوز به مسجدالاقصی اقدامی نکردهاند در واقع خود شریک
در خصوص اظهارات نوعم لیفنات گفت: گوینده این مطالب خواه برادر « شیخ خطیب » ، جرم محسوب میشوند. از سوي دیگر
لیمور لیفنات باشد یا تساحی هنگبی یا آفی دیختر همگی بیانگر این واقعیت است که ساخت معبد کذایی در دستور کار یهودیان
قرار دارد؛ بنابراین باید خود را در برابر چنین چالشی بس خطرناك آماده کنیم. سال 2005 سالی است که در اندیشه مذهبی و
صفحه 64 از 67
عقیدتی یهود مفاهیم ویژهاي دارد.
درباره مرکز